طمع نكنيد،‌ شكست می خوريد

طمع نكنيد

چرا می گوییم طمع نكنيد

مسیر موفقیت یك مسیر بی پایان است. همواره انسان در طلب پیشرفت است. در نتیجه همواره نیاز به مراقبت دارد. یكی از موانع در این مسیر طمع است. حرص و طمع یعنی زیاده خواهی بدون منطق. انسان وقتی درگیر طمع می شود ضرر های بسیار زیادی می بیند. یكی از آن ها ضربه هایی است كه بعد از گذشت زمان به فرد وارد می شود. در نتیجه می گوییم طمع نكنید. طمع زمان اتفاق می افتد كه انسان بدون فكر تصمیم مالی می گیرد. سعی كنید همیشه در مواجهه با فعالیت های اقتصادی تان كمی تفكر كنید. جوانب و زاویه های مختلف را در نظر بگیرید. به افراد مختلف اطمینان نكنید. این نكاتی هستند كه انسان را از گرداب طمع نجات می دهد. برای درك بهتر مطلب طمع نكنيد و نكات ذكر شده به داستان زیر توجه كنید.

گوشت رایگان

مردی گوسفند لاغری را سر برید. به خاطر این كه گوشت كمی داشت كسی حاضر نشد گوسفند را بخرد. آن قدر زمان برد كه مرد ترسید گوشت خراب شود. به سراغ مرده شور شهر رفت. گفت من از مرگ می ترسم. بیا این گوسفند را بگیر. نوش جانت! در عوض قول بده هر وقت من مردم مرا رایگان غسل بدهی. آن زمان من دستم از دنیا كوتاه است.

طمع نكنيد

مرده شور كمی فكر كرد. با خود گفت گوشت نقد را می گیرم. تا زمانی كه او مرد. بسیار وقت است. قطعا نقد بهتر از نسیه است. پس قبول كرد. بسیار خوشحال كه چند وقت دلی از عزا در می آوریم. چند روز بعد مرد آمد و به مرده شور گفت كه چمدان ببند كه به سمرقند برویم. مرده شور در كمال تعجب گفت من چرا باید با تو به سمرقند بیایم. مرد گفت تو قول دادی من را غسل كنی. راه سمرقند بسیار پر خطر است. اگر در راه برای من اتفاقی بیفتد چه؟ نكند تو می خواهی زیر قولت بزنی؟

در نتیجه مرده شور مجبور شد پول گوسفند را به مرد پرداخت كند. مرد با یك ترفند بسیار ساده توانست گوشت گوسفندش را كه در آستانه خرابی بود بفروشد. از سادگی یك فرد سو استفاده كرد. در حالی كه در واقع داشت به او لطف می كرد.

طمع نكنيد تا موفق شوید

همان طور كه مشاهده كردید افراد بسیاری هستند كه به نام دوستی به سراغ شما می آیند. هر فرد نسبت به زندگی خودش مسئول است. آن ها برای زندگی خودشان برنامه ریزی می كنند. در این راستا از شما استفاده ابزاری می كنند. به خصوص اگر متوجه شوند كه شما اهل طمع هستید.