چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
برای اینکه بتوانید بهتر مثبت ببینید این داستان را بخوانید. زنی عادت داشت هر شب قبل از خواب بابت چیزهایی که دارد، خوشحالی هایش را بنویسد. یکی از شب ها اینگونه نوشت :
خوشحالم که شب ها صدای خر خر شوهرم را می شنوم! این یعنی او زنده است.
خوشحالم که دخترم همیشه از شستن ظرف ها شاکی است! این یعنی او در خانه است و در خیابان ها پرسه نمی زند.
خوشحالم که مالیات می پردازم! این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم.
خوشحالم که لباس هایم کمی برایم تنگ شده است! این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.
خوشحالم که در پایان روز از خستگی از پا میفتم! این یعنی توان سخت کار کردن دارم.
خوشحالم که گاهی اوقات بیمار می شوم! این یعنی به یاد آورم که اکثر اوقات سالم هستم.
خوشحالم که خرید هدایای سال جیبم را خالی می کند! این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.
خوشحالم که هر روز صبح باید با زنگ ساعت از خواب بیدار شوم! این یعنی هنوز زنده ام.
زاویه دید انسان
انسان برای خودش یکسری باور و اعتقاد دارد. یک شخصیت مستقل و احساسات جداگانه دارد. با توجه به همه این خصوصیات رفتاری و اخلاقی هر کس انسان یک سری زاویه دید به مسائل مختلف دارد. قرار نیست همه ی این ها یک جور باشد. شما عدد 9 انگلیسی را در نظر بگیرید. حال اگر آن را بر عکس ببینید می شود 6. این یک مثال ساده برای درک زاویه دید های انسان است. قرار نیست اگر از دید من یک مساله کاملا درست است از نظر شما هم همان قدر درست باشد. این به معنی ناهنجاری و بی قانونی نیست. بحث انسان و دید های مختلف است.
اگر بتوانیم همیشه نیمه پر لیوان را ببینیم می توانیم زندگی مثبت تری داشته باشیم و لذت بهتری از زندگی مان ببریم. برای همین منظور باید یک مساله ای که پیش می آید را اولا عجولانه درباره اش تصمیم نگیریم. دوما باید آن موضوع را مثل یک مکعب در نظر بگیریم و کمی زمان بگذاریم. هر بار آن را بچرخانید و یک طرف آن را نگاه کنید. در هر دیدن ضلع یک سری نکات می بینیم. ممکن است وقتی تمام زوایای آن را در نظر گرفتید خواهید دید که آن قدر ها هم شما بی گناه نیستید یا آن طرف مختلف هم آنقدر ها مقصر نیست. یک تعادل نسبی بین زوایا هست تا آن را درک نکرده اید نمی توانید مثبت های آن را تشخیص دهید و به آن ها توجه بیشتری کنید.