شاد زیستن یک هنر است

شاد زیستن

هنر شاد زیستن

یک مساله جالب این است که ما غم و اندوه را بهتر از شادی درک می کنیم. این اتفاق ناخواسته است چون غم اندوه رد بیشتری در ذهن انسان به جا میگذارد و شادی گذراست. در نتیجه واقعا نیاز است که ما یاد بگیریم بیشتر شاد بودن را تجربه کنیم و بیشتر یاد آور لحظه های شاد زندگی مان شویم. در این صورت احساس رضایت بیش تری می کنیم و ارامش و اعتماد به نفس بالاتری را خواهیم داشت.

حقیقت این است که شادی و غم هیچ کدام دائمی نیستند و تقریبا تنها راه دائم شاد بودن مصرف مواد مخدر مانند کوکایین است! نه به شما توصیه نمی کنیم که برای شاد بودن رو به مصرف مواد مخدر بیاورید این یک مثال است. در واقع شادی که با محرک هایی مانند کوکایین به دست بیایند عمر کمتری دارند چرا که پس از دوران اوج و شادی یک دوران افت غم و اندوه به ذهن انسان سرازیر می شود. نتیجه مصرف دوباره محرک است و باز انگار نه انگار. پس کلا اینکه به دنبال راه کاری باشید که همیشه شاد باشید را دور بیندازید. شما در بهترین حالت می توانید همیشه انرژی مثبت داشته باشید.

شاد زیستن

شادی به دست آوردن هر آنچه می خواهید نیست

یکی از بزرگ ترین اشتباهات انسان این است که شاد بودن و ارامش داشتن خود را به شرط به دست آوردن چیزی می کند. در واقع شادی خود را به آسایش تکیه می دهند. درست است که اسایش برای هر کسی مهم است و همیشه انسان به دنبال اسایش و راحتی بیش تر است اما این که بخواهید زندگی نکنید چون آسایش ندارید کاملا اشتباه است. شادی هایی که از این دسته اند نیز زود تمام می شوند.

شادی نقطه پایان ندارد که بگویید اگر به این برسم قطعا شادم. یک حس کاملا توام با زندگی است و باید یاد بگیرید به موازات هم زندگی کنید برای رفاه تلاش کنید و هم شاد باشید. انسان موجودی است که رو به تکامل است و همیشه توقعش بالاتر از قبل می رود. پس اینکه شما آسایش خود را درگیر شاد زیستن کنید باعث می شود که وقتی به نقطه ای از اسایش رسیدید توقع تان از اسایش بالاتر برود. نتیجه این است که باز شاد بودن را به بعد و به هدف بعدی در اسایش موکول می کنید. به همین دلیل است که در شاد بودن نباید خود را با مسائل مادی گره زد و باید یاد گرفت توام با هم حرکت کرد…